پاهای سوخته در ارسباران...

به گزارش مجله عکسها، او را در تصویری که توسط سعید قاسمی، عکاس به ثبت رسیده باید شناخت، فلاح همان دلیرمردی است که با دست خالی اما دلی پرامید با آتش و دود به جدال برمی خیزد، تا تن سوخته درختان ارسباران را از آتش برهاند، اما مگر آتش مجال می دهد؟ با این حال او پای در میان دود و آتش می گذارد تا غیرت و عشق را در تاریخ این سرزمین به یادگار بگذارد.

پاهای سوخته در ارسباران...

به گزارش خبرنگاران، ارسباران در جریان آتش سوزی های خود دل های بسیاری را سوزاند و همپای خود خاکستر کرد، دل هایی که تحمل جگرسوخته شان را داشتند، اما سوختن جنگل های ارسباران را نه! سیروس فلاح یکی از روستاییانی است که داغ جنگل های ارسباران را بر دل نشانده و همپای ارسباران، دل سوزاند.

در تصویری که منتشر شده، فلاح پیراهن خود را درآورده و با همان تکه پارچه مشغول خاموش کردن شعله های آتش است، او با دستان خالی و با هرآنچه در توان دارد میان دود و آتش در ایستی دره می جنگد. این عکس، پیوند دیرین ریشه های ارسباران به حیات روستاییان آن منطقه را به تصویر می کشد.

فلاح فداکار جنگل های ارسباران، جوان 29 ساله ای است که ساکن روستای ابراهیم بیگلو(کریم خانلو) خداآفرین بوده و به دامپروری مشغول است.

فلاح می گفت که اینجا غیرت و ناموس من است

سعید قاسمی، عکاسی که تصویر را به ثبت رسانده در توضیح عکس به خبرنگاران می گوید: فلاح، جوان ساکن روستای ابراهیم بیگلو خداآفرین است، در جریان آتش سوزی مناطقی از جنگل های ارسباران در اطراف روستای ابراهیم بیگلو برای گروه امدادی آب و... آورده بود، بی تاب بود و بی قراری می کرد، گویی که چیزی گم نموده باشد. نمی توانست منتظر بالگرد بماند، مدام می خواست به محل آتش سوزی برود. جهت را هم می شناخت، زمانی که به او گفتم به محل آتش سوزی می روی؟ بی درنگ قبول کرد و راه افتادیم.

قاسمی ادامه می دهد: بعد از حدود سه ساعت پیاده روی به محل آتش سوزی رسیدیم، یکی از درختان به کلی سوخته و شاخ و برگ هایش ریخته بود. آنجا چیزی برای خاموش کردن نبود، در این حال فلاح پیراهنش را درآورد و آغاز به خاموش کردن آتش کرد، او میان دود غلیظ گم شده بود و من ناگاه متوجه این صحنه شده و تصویر را به ثبت رساندم. فلاح می گفت: اینجا ناموس و غیرت من است، چگونه سوختنش را برتابم؟ اینجا محل رفت و آمد و چرای گوسفندان من است.

زندگی ما به ارسباران پیوند خورده است

سیروس فلاح، جوان فداکار روستای کریم خانلو نیز در این خصوص به خبرنگاران می گوید: ما دامپروری می کنیم و طبیعت محل زندگی ماست، مگر می توانیم بی تفاوت باشیم؟ این جنگل ها سرمایه و حیات ما هستند. آتش سوزی هم در وهله اول طبیعتمان را می گیرد، باید هم با جان و دل می شتافتم. اینجا ناموس و شرف ماست.

او به ماجرای رفتنش به محل آتش سوزی نیز اشاره می نماید: با آقای قاسمی(عکاس) و یک نفر از روستاییان راهی شدیم و بعد از طی کردن دو الی سه ساعت جهت در جنگل، به محل آتش سوزی رسیدیم. آتش را که دیدم گویا جگرم آتش گرفته باشد، ابزاری هم برای خاموش کردن نبود و نمی توانستم این صحنه ها را تحمل کنم. پیراهنم را درآوردم و بر روی شعله های آتش کوبیدم.

فلاح در انتها با بیان این که جنگل های ارسباران ارزش و اهمیت بسیاری برای ما دارد، خاطرنشان می نماید: زندگی ما به این طبیعت زیبا پیوند خورده و ارسباران سرمایه ارزشمندی برای ماست، علاوه بر آن گردشگران بسیاری نیز از سایر نقاط کشور میهمان این طبیعت زیبا و بکر می شوند و در حقیقت اینجا یک منطقه گردشگری و ارزشمند برای ماست که باید مراقب آن باشیم.

و این ماجرا تنها گوشه ای از دلیرمردی هایی است که در جریان آتش سوزی های ارسباران خودنمایی می کرد.

گفت وگو از مهری هاشم زاده- خبرنگار خبرنگاران در آذربایجان شرقی

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 9 مهر 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: 3napix.ir شناسه مطلب: 374

به "پاهای سوخته در ارسباران..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پاهای سوخته در ارسباران..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید